فک کنم هیچ چیزی قشنگ تر از اون نباشه ک ی روز سرد پاییزی بافتیو ک دوس داری تنت کنی و تو کوچه های شهر قدم بزنی 

میدونید من عاشق خندم،اونم خنده از ته دل

خیلی خوشحالم و این خوشحالیو با دنیا عوض نمیکنم 

شاید بنظرتون الان ی پول زیادی پیدا کردم یا برنده شدم

یا ی خبر فوق العاده خوب بهم رسیده

یا ی قرار کاری پولساز دارم 

یا تو بورس برنده شدم

ویا.

ولی باید بگم ک هیچ کدوم از این موارد نیس 

بلکه من بخاطر این خوشحالم ک خوشحالم 

و سالمم

و سرزندم

و فرصت دارم برااینک ی قرار پولساز با آدمای بزرگ بزارم 

و از همه اینا مهم تر من اون آدمیم ک دیگران ب حالش حسرت میخورن و دوس دارن هر طور شده باهاش قرار کاری بزارن 

و من اون آدم خوشبختی هستم ک همه دوس دارن ی گوشه چشمی بهشون داشته باشم

بله درسته من اون فردم

بنظرمن همه آدما با این نگرش خوشبختن ک.

تن سالم دارن

هنوز زنده اند

هنوز نفس می کشن

هنوز زیبان

هنوز توانایی دارن و میتونن از استعداد هایی ک دارن استفاده کنن

و کلی دلیل دیگ ک میتونیم برا خوشبختی و اینک خوشبخت هستیم استفاده کنیم

بنظرم اگ چن تا دلیل محکم اما ساده داشته باشی براخوشبختی ینی اینک واقعا خوشبختی مثل:

خونواده

یا رفیق

یا تن سالم

یا نگاه زیبا

و.


ب نام عشقم ک منو خلق کرد ن بخاطر نیازش ب من بلکه بخاطر عشقش بمن

یادمه ی روز ی دختر بچه تو تنهاییاش گریه میکرد ازش پرسیدم دلیل گریت چیه، گف میدونی خیلی سخته برام دوستام از پدرشون میگن

از لالایی شبای مادرشون ولی من حتی هویت خودمم نمیدونم

چرا دروغ انقدر قلبم شکست ک آروم آروم اشکام گونه هام. نوازش کردن

گفتم از دنیا متنفری

گف ن

متنفر نیستم

ولی زیادی تنهام

سکووووووت .

آره سکوت تنها کاری بود ک از دستم برمیومد

نگام کرد گف تو ام ک گونه هات میدرخشه

گریه میکنی ؟

ن

فک میکنم

ب چی

ب این ک من خوشبختم

چرا؟

چون تو ، تو مسیر زندگیم قرار گرفتی

من؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا؟

آره تووووو

بهم یاد دادی پدر ،مادر ،دوست و همه تنهات میزارن

بهم یاددادی فقط خودم هستمو خالقم

دخترک خندید

از تهههههه قلبش

خوشحال بودم

خیییییییلیییییییی

میتونم بگم اونروز شد بهترین روز زندگیم

حکایت ماآدما

حکایت اون روز منه

من اون روز گریه کردم ولی اشک من کجا و اشک اون دختر کجا

موقع خدافظی بهم ی چیزی گف

چیزی ک شد همه دنیام

گف وقتی ناراحتی گریه کن ، زیر بارون

با صدای بلند داد بزن ولی هیچ وقت منت هیچ نامردیو برا لحظه ای توجه نکش

هیچ وقت

کاشک همه آدما درک میکردن وقتی بهشون بها میدی بخاطر نیاز نیس بلکه بخاطر عشقه

عشق پاک و مقدس اون دختر بچه

عشقی ک با همه ی امیدی ک ب آدما داشت نابود شد

ی جمله ای هس ک میگن آدم ی بار عاشق میشه

ی بار دل میبنده

ی بار تیک تیکشم کنی چیزی نمیگه

ولی.

ولی بعدش یا میشه نابود کننده همه آدما

یا میشه ناجی

من شدم ناجی

ناجی خودم

ناجی دخترک

ناجی همه

بار ها شکستم ولی نابود نشدم

نابود نکردم

میدونی چرا

چون اون دخترک خود بودم

خودم ک ب خودم ، ب اشکام ، ب آهم ایمان دارم

و از همه اینا بیشتر ب خدام

ب خالقم

خالقم حقمو میگیره

جواب گریه هامو میده

پس منت نمیکشم

میخندمو آدمارو میخندونم

اینه حکایت دخترک زیر بارون خشن پاییزی

اینه گریه آزاد ولی باخنده بی ریا


امروز خیلی حس تنهایی کردم 

میدونید وقتی کسی نباشه ک همرات باشه خیلی سخته 

تلخه ک باور کنی ک وقتی مسیریو اشتباه میری کسی نباشه بهت بگه 

میدونید امروز گم شم ، راهمو اشتباه رفتم 

حس تنهایی خفه کننده ای درونمو گرفته بود 

واقعا اذیت شدم 

وساطای مسیر بودم ک متوجه خطا رفتنم شدم

برگشتم ولی واقعا نگران بودم ک جا بمونم 

نگران بودم ک نکنه نشه ک برسم 

نگرانی و استرس خیلی بده بخصوص ک با تموم قوا بدویی

نمیدونم ترسیدنم خوب بود یا بد 

ولی میدونید ب حس خوبش می ارزید 

ب اینک تونستم با خودم آروم آروم صحبت کنم

یکم بیشتر خودمو شناختم 

یکم بیشتر آروم شدم

یکم.


اونروز تو نمایشگاه قرار داد پولسازی با شرکتمون بست و من تونستم برا بار هزارم خومو ب خودم ، رئیس و بقیه ، بابا صالحو مامان شهناز وخیلیای دیگ بخصوص آرشی ک منو ب بد ترین شکل پس زد ثابت کنم 

باورش نمیشد سرپا شم و بتونم ب این سرعت رشد کنم 

قرار داد هایی ک من میبردم هم برا خودم و شهرتم ، هم برا شرکت و کار کناش عالی بود ؛ همین قرار داد ها شاید برا اینک بتونم برگردم خوب باشه ؛ هرچند دیگ روی برگشت ندارم.

ب کمک بابا صالح آروم شدم ، درس خوندم ، شاغل شدم و با پدرم ارتباط گرفتم، هر چند با تلخی زیاد؛ زندگی آروم آروم شد همون چیزی ک همیشه تو رویاهام بش فکر میکردم ولی بخاطر آرش یکم دیر تر ب خواستم رسیدم 

جالبه ک بعد از مدت ها متوجه شدم ک آرش خیلی مواظم بوده ،البته فقط برا اینک من بپذیرم باهاش قرار داد ببندم 

 

 

 

 

 

تولد ۲۶لگیمو کنار کسایی ک دوسشون داشتم و تو این سالها کنارم بودن گرفتم و اونجا واقعا سوپرایز شدم و یکم دلم سوخت.

من هیچ وقت بد کسیو نخواستم ولی آرش بخاطر پول پدر هستی باهاش ازدواج کرده بود و اونم با کمک فرید تموم دارایی هاشو بالا کشیده بود و رفته بود ، جالبه ک دروغ فرید درباره پولدار بودن هستی و خرجایی ک واسش کرده بود ب ضرر خودشم تموم شد ، چون اونم دور زد و آرش ازش شکایت کرد و بقیه اتفاقات ک باعث بد بختی و دوری دوتا دوست شد تا سفر بدون بازگشت فرید وشرکت جدید آرش 

وقتی شنیدم نابود شدن ، دلم براهردوشون سوخت ،عجیبه ک همه میدونستن بجز من 

تو تولدم اومد تا برا آخرین بار همو ببینیم و حلالیت بطلبه ، چون فکر میکرد آه من زمینش زد 

فقط بهش گفتم ک :(اینقدر بد بخت نیستم ک بهت حتی فکر کنم چ برسه ب این ک آهمو حروم آدم نامردی مث تو کنم )

براش از گریه هام گفتم ، از تنهاییام ، از نامردیش ولی گفتم ک فراموش کردم همه رو وقتی خدا بهم کمک کرد و از تنهایی نجاتم داد و الان خوشحالم ک پدرمو هم دارم 

آخرین باری ک دیدمش اون روز بود ، اونم مث فرید پرواز بدون برگشت گرفت تا دیگ منو نبینه ، تواین مدتی ک با شرکت ما همکاری داشت ؛ چند باری ب روشای مختلف ازم خواست ک برگردم ، ولی دیگ نمیشد 

رفت و من بخاطر عشق سابقم ک هنوز ته قلبم دوسش داشتم با همه نامردیاش اشک ریختم و پدرمم ازم خواست ک برم پیشش ولی واقعا خیلی چیزا نابود شده بود ؛ مهم ترین چیزی ک نابود شده بود من بودم.

رفتنش باعث شد ک رضا ،معاون شرکت ازم خواستگاری کنه ، بااینک شنیدن تموم ماجراهای من براش سخت بود اما گفت ک اصلا گذشتت مهم نیس و اینک ازم خواست فق دوسش داشته باشم ؛ سخت بود  ولی محبتش ب پدرم باعث شد ک تسلیم بشم و باهاش ازدواج کنم 


سلام یاد گرفتم بجای اینک ب خودم و احساساتم توجه کنم ،ب زندگی دیگران و اشتباهاتشون توجه کردم شاید بنظرتون اتلاف وقت باشه اما ترک عادت موجب مرضه حالا یکم بیشتر درباره دیگران نظر بدیم ک غیبت نیس مگ چی میشه؟!! ی مکالمه کوتاه از توجیح آدما برای اینک خودشونو تبرعه کنند. اما تا حالا ب این فکر کردیم ک بیشتر اوقات حال بدمون بخاطر فضول تو زندگی دیگران و غافل شدن از زندگی خودمونه؟ میدونیم ک وقتی سرمون گرم زندگی خودمونه ،دیگ نمی‌تونیم ب دیگران ،بدی و خوبیشون فکر
فک کنم هیچ چیزی قشنگ تر از اون نباشه ک ی روز سرد پاییزی بافتیو ک دوس داری تنت کنی و تو کوچه های شهر قدم بزنی میدونید من عاشق خندم،اونم خنده از ته دل خیلی خوشحالم و این خوشحالیو با دنیا عوض نمیکنم شاید بنظرتون الان ی پول زیادی پیدا کردم یا برنده شدم یا ی خبر فوق العاده خوب بهم رسیده یا ی قرار کاری پولساز دارم یا تو بورس برنده شدم ویا. ولی باید بگم ک هیچ کدوم از این موارد نیس بلکه من بخاطر این خوشحالم ک خوشحالم و سالمم و سرزندم و فرصت دارم برااینک ی قرار

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کودک طبیعت زمستون موسسه علمی پژوهشی فخر رازی DIGIKALA ارس سنگ کلیه اخبار جامع تخصصی تکنولوژی و رایانه